شب سردي است و من افسرده
راه دوري است و پايي خسته
تيرگي هست و چراغي مرده
مي کنم تنها از جاده عبور
دور ماندند ز من آدمها
سايه اي از سر ديوار گذشت
غمي افزود مرا بر غم ها
فکر تاريکي و اين ويراني
بي خبر آمد تا به دل من
قصه ها ساز کند پنهاني
نيست رنگي که بگويد با من
اندکي صبر سحر نزديک است
هر دم اين بانگ برآرم از دل
واي اين شب چه قدر تاريک است
خنده اي کو که به دل انگيزم ؟
قطره اي کو که به دريا ريزم ؟
صخره اي کو که بدان آويزم ؟
مثل اين است که شب نمنک است
ديگران را هم غم هست به دل
غم من ليک غمي غمنک است
4مانع مهم که نمی گذارد با کسی که دوستش دارید ازدواج کنید
وقتی از چشم تو افتادم نمیدانم چه شد
131748 بازدید
16 بازدید امروز
7 بازدید دیروز
206 بازدید یک هفته گذشته
Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)
Copyright ©2003-2024 Gegli Social Network (Gohardasht) - All Rights Reserved
Developed by Dr. Mohammad Hajarian